فلسفه برای زیستن

بایگانی
آخرین مطالب

خبر می رسد که چند هزار نفر در فلان کشور آفریقایی بر اثر سوء تغذیه در حال مردن هستند! من و تو شب این خبر را می شنویم و صبح از خواب بیدار می شویم و می رویم دنبال زندگی مان. چه بر سر بشریت آمده است؟ در قرن 21 هنوز باید انسان هایی از گرسنگی بمیرند و بقیه نگاه کنند؟ عجب دنیایی! باورم نمی شود. این قدر ظلم زیاد است که از گرسنگی تلف شدن اصلا ظلم نیست. خیلی هم مرگ خوبی ست. یک لحظه فکر کن. چیزی نداریم که بخوریم. نه به این معنا که چیز خوبی نداریم که بخوریم. مثلا میوه نداریم یا برنج نداریم یا نان گندم نداریم. هیچ چیزی نداریم. هیچ چیز...

در جلوی چشم چند میلیارد انسان میلیون ها انسان دیگر از گرسنگی یا نداشتن آب آشامیدنی سالم میمیرند. وای بر ما. وای بر این بشریت. اسم ما انسان است؟ این همان بشیریتی ست که ادعای کرامت انسان را دارد؟ همان که نمی خواهد حق آزادی اش را حتی فرامین خدا محدود کند؟ همان بشریتی که برای علم آنقدر ارزش قائل است که کیلومتر ها زیر زمین و هزاران سال نوری بالای زمین را کاوش می کند؟ همان که به محیط زیست اهمیت می دهد؟ قوانینی برای حیوانات خانگی وضع می کند؟ همان که شبانه روز برای رفاه بیشتر انسان ها تحقیقات علمی انجام می دهد؟ نفرین بر این بشیرت. ننگ بر تو باد. در طول تاریخ هیچ کاری نیست که تو موجود دو پا انجام نداده باشی. اگر «انی اعلم ما لاتعلمون» خدا نبود باید بگوییم حق با فرشته ها بود. این چه موجودی ست. گرگ و کفتار در توحش به گرد پای او هم نمی رسند. تو را به عذاب دردناک و ابدی خدا بشارت می دهم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۳۵
علی کربلائی

شاید این جمله معروف را شنیده باشید که «فلسفه، برای آدم های سیر است.» به این معنا که فلسفه برای انسان نان نمی شود. کسی به سراغ فلسفه می رود که دغدغه ی معاش ندارد.

آیا شما با این جمله موافقید؟

من کاملا موافقم؛ اما به معنایی دیگر!

انسان هایی را می شناسم که فقط به این فکر می کنند که چه بخورند، چه بپوشند و چطور شهوت جنسی خود را آزاد کنند!

بخش عمده ای از تفکراتشان در مورد این است که چه کار کنند تا بیشتر مورد توجه و احترام دیگران قرار بگیرند. چطور می توانند بیشتر بر دیگران فخر بفروشند. چطور می توانند سر دیگران کلاه بگذارند و از غفلت دیگران بیشترین استفاده را ببرند. انسان های دیگر برایشان هیچ ارزشی ندارند. آن ها فقط ابزارهایی هستند برای رسیدن به لذایذ. خدا هم که وجود نداشته باشد بهتر است. چون در بسیاری از اوقات مانع لذایذ است! کمک به دیگران حتی با کم ارزش ترین نیت _ یعنی با نیتِ «تو نیکی می کن و در دجله انداز...»_  برایشان مضحک است.

واقعا نمی دانم چنین انسان هایی چطور می توانند فلسفه بخوانند، فلسفه بدانند یا فیلسوف شوند.

چطور می توانند در مورد حقیقت وجود و علت فاعلی و غایی هستی فکر کنند!

فلسفه برای آدم هایی ست که از لذت هایی دنیایی سیر هستند. از این دنیا و مافیها بریده اند. میل لذت جویی و لذت پرستی آنقدر در وجودشان قوی ست که لذت هایی دنیایی برایشان مثل شیرینی یک آدامس نعنایی ست که زود تمام می شود و کم کم تلخ می شود و کم کم خسته کننده.

فلسفه برای آدم های سیر است. آدم هایی که از دنیای فانی سیر شده اند. دیده فرو بسته اند و آرزوی دیار باقی را دارند.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۷
علی کربلائی